ابتدا عرض می کنم که بنده با ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق صد در صد مخالفم . برای آن هم دلیل دارم . در اینجا اما ، هدف من واکاوی و بررسی روش و منش سیاسی این سازمان نیست که نه در حوصله این نوشتار می گنجد و نه اساساً حرف تازه ای است . بسیاری نوشته اند و گفته اند و همگان هم دیده اند و خوانده اند . قضاوت با خودتان . ولی آنچه در اینجا می خواهم مورد اشاره قرار دهم انتقاد به ادعای ریاست جمهوری خانم مریم رجوی است . اگر ما می گوییم رئیس جمهور موسوی برای آن دلیل داریم . چه دلیلی بالاتر و متقن تر از انتخابات پارسال که جمهوری اسلامی را وادار کرد با انجام کودتای انتخاباتی و جنایتهای متعاقب آن خود را رسواترین دولت و رژیم حال حاضر دنیا معرفی کند و هیچ ابایی هم از این رسوایی نداشته باشد . در جریان تظاهرات طرفداران و هواداران سازمان مجاهدین خلق در نیویورک که بمناسبت حضور احمدی نژاد در نیویورک انجام پذیرفت ، شاهد بودیم که رنگ بنفش به تقلید از رنگ روسری مریم رجوی بعنوان رنگ اعتراضی در نظر گرفته شده بود و تابلوهایی با عنوان رئیس جمهور رجوی و شعار زنده باد رجوی و ویوا رجوی و چه و چه بیش از هر چیزی به چشم می خورد . پرسشی که برای من پیش آمده این است : این شعار رئیس جمهور رجوی یعنی چه ؟ یعنی ایشان رئیس جمهور چه کسانی هستند ؟ رئیس جمهور همین عده طرفدار سازمان یا رئیس جمهور ایران ؟ به چه اعتباری ایشان یا طرفدارانشان این ادعا را مطرح می کنند ؟ ایشان هرگز در ایران یک رأی هم نگرفته اند ، چگونه است که خود را رئیس جمهور قلمداد می کنند ؟ بفرض آنکه ایشان بخواهند در آینده ایران ، خود را کاندیدای ریاست جمهوری هم بکنند ، ولی تا زمانی که رأی اکثریت رأی دهندگان ایران را کسب نکرده اند حق ندارند چنین ادعایی بکنند . ایشان به هیچ عنوان رئیس جمهور ایران نیستند و رهبر یک گروه سیاسی هم نمیتواند هم ارز یک رئیس جمهور باشد . بنظر من این جماعت با این ادعای واهی نه تنها کمکی به داستان ریاست جمهوری و رؤیای خانم رجوی و همسرشان ( که نه من می دانم و نه هیچ کسی می داند که کجا هستند ) نمی کند بلکه یک واکنش منفی در مردم ایران بوجود می آورد که وجهه سازمان مجاهدین را بیش از پیش خدشه دار و تخریب می کند . بعید می دانم کسی در ایران باشد که اندیشه پویای آزادی طلبانه و ضد استبدادی داشته باشد و حاضر شود که این خانم لچک به سر از وسط ناکجا آباد بیاید و رئیس جمهور مملکت شود . توصیه می کنم راه عاقلانه تری پیش گیرند . مردم ایران باندازه کافی دیکتاتوری و بت پرستی دیده اند . با شعور مردم بیش از این بازی نکنید
دوست گرامی،
ReplyDeleteمتاسفانه جنابعالی بدون خواندن تاریخ می نویسید. اگر مصوبات شورای ملی مقاومت ایران(که مجاهدین بخشی از آن هستند) را مطالعه کنید عنوان خانم مریم رجوی "رئیس جمهور منتخب مقاومت برای دولت موقت شش ماهه" تا تشکیل مجلس موسسان می باشد.
بنابراین ایشان رئیس جمهور برگزیده مقاومت است نه رئیس جمهور ایران، و همیشه هم با همین عنوان از ایشان نام برده می شود. و دلیلی هم که در مصوبات شورا ذکر شده این است که تا زمان بر گزاری یک انتخابات آزاد مشروعیت ازآن مقاومت است.
برای شما توفیق مطالعه بیشتر آرزو می کنم.
فقط یک یادآوری تاریخی:
ReplyDeleteاول حمله و ضرب و شتم به اعضای سازمانهای سیاسی از جمله مجاهدین بود، اول کشتن اعضای سازمانهای سیاسی در خیابانها به جرم فروش نشریه بود، اول به گلوله بستن تظاهرات مسالمت آمیزمردم درکودتای ۳۰خرداد ۱۳۶۰بود، اول شکنجه و اعدام دسته دسته مردم از فردای۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بود، بعد ورود به دفاع مسلحانه.
اینکه چرا توده نا آگاه ازآزادیخواهان و روشنفکرانی که برای آزادی او و سرنگونی دیکتاتوری سلاح به دست گرفتند حمایت کافی به عمل نیاورد نیازمند تحلیل است. که مهمترین دلیل آن استفاده خمینی از سرپوش جنگ برای فریب توده ها و حفظ حکومتش بود. اما امروز هیچکس نمی تواند از نسل دهه شصت باز خواست کند که چرا کاری نکردید. مصیبتی که به سرمردم در این سی سال آمده تنها و تنها به دلیل عدم حمایتشان ازآزادیخواهان وحاصل ترس آنان است. در سال ۷۸ در حادثه کوی دانشگاه هم دانشجویان از مردم حمایت خواستند اما کسی به آنان کمک نکرد. آیا می توانید به غلط نتیجه بگیرید که دانشجویان پايگاه مردمي خود را از دست داده بودند؟
امروزما کسانی را که در مقابل فاشیسم موسیلینی و نازیسم هیتلری اسلحه به دست نگرفتند و نجنگیدند لعن و نفرین می کنیم. این رژیم صد پله از آنها بدتر است چون خود را پشت دین و خدا مخفی می کند. به گمان من مجاهدین به وظیفه تاریخی خود که ایستادن در مقابل حکومت کودتا بود عمل کردند. کاری که دیگران اکثراً نکردند. اگرمنصف باشید مبارزه بی امان مسلحانه برای سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه بوده که در کنارمبارزات اجتماعی، رژیم را در بن بست و ترس و وحشت دائم نگاه داشته است.
=================
"مردم باید از خود دفاع کنند . اما نباید قربانی شوند.
مردم نباید به خود اجازه دهند که در هم شکنند یا از میان برداشته شوند .
مردم نباید به خود اجازه دهند که تحقیر شوند"
سالوادور آلنده
در مورد جنگ،
ReplyDeleteدشمن ایران وایرانی فقط و فقط خمینی بود و هست. صدام حسین که از سال۶۱ ازخاک ایران خارج شد و قرارداد ۱۹۷۵الجزایر را پذیرفت و دنبال صلح و دادن قرامت بود. صدام حسین مرتب می گفت صلح! خمینی بود که برای حفظ حکومت دیکتاتوری مرتب می گفت جنگ! وتنبیه متجاوز و فتح قدس از طریق کربلا! وبه اینگونه خمینی با ادامه ۶ سال جنگ ضد میهنی ۲ میلیون کشته و ۱میلیون معلول و هزار میلیارد دلارخسارت به خاک ایران تحمیل کرد.
در سال ۱۳۶۳ در پاریس شورای ملی مقاومت ایران با وزیر امور خارجه عراق بر طبق قراداد ۱۹۷۵ قرارداد صلح امضا کرد. در سال ۱۳۶۵ در پی زد وبند رژیم با فرانسه و اخراج مسعود رجوی از فرانسه، مجاهدین برای تاسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران به عراق، به شرط استقلال وعدم مداخله در امور یکدیگر، رفتند. وبا حملات خود به سپاه پاسداران و بسیجیان و ارتش تحت امر خمینی باعث شدند که خمینی جام زهر صلح با صدام حسین را سر بکشد. تاریخ ایران با ستایش از مجاهدین یاد خواهد کرد و گرنه خمینی مرتب می گفت که جنگ را تا بیست سال ادامه خواهد داد.
خمینی برای تدوام استبداد و حفظ حکومتش مایل بود جنگ را تا بیست سال هم که شده ادامه دهد. از سال ۱۹۸۲ که صدام حسین قرارداد ۱۹۷۵را پذیرفت واز خاک ایران خارج شد و اعراب مایل به پرداخت قرامت شدند جنگ نا مشروع و ضد ایرانی شد. از سال ۱۹۸۲ به بعد این خمینی و دولت حاکم برایران بود که متجاوز بود. وظیفه هر ایرانی وطن پرست و آزادیخواه این بود که جلو متجاوز بایستند اگر چه متجاوز ارتش و سپاه ایران باشد. از آنزمان به بعد این صدام حسین است که مشروعیت دارد نه خمینی. بنابرین مقابله مجاهدین با جنگ طلبی خمینی نه تنها باعث افتخار ایرانیان است بلکه مجاهدین با عملیات خود حق بسیار بزرگی بر گردن ملت ایران برای کمک به پایان جنگ دارند. این را تاریخ هم گواهی خواهد داد.
اگر صدام بد بود چگونه در شرايط بعد از صلح اجباري با صدام روبط حسنه پيداكردند؟ نفت عراق كه از طرف امريكا تحريم شده بود را آخوندها ميفروختند. پسر صدام به ايران رفت و آمد ميكرد، طاها ياسين رمضان و طارق عزيز بديدار رفسنجاني و رهبر ميرفتند، عراق هواپيماهاي جنگي و مسافري خود را به ايران ميسپرد و رفسنجانی و خاتمی هر روز برای صدام حسین نامه های برادارانه و عاشقانه می فرستادند.
مسعود رجوی:
ReplyDeleteدعاوى شيادانه خمينى در منتسب كردن مجاهدين و متحدانشان به شرق و غرب يا متهم كردنشان به دزدى و آتشزدن خرمنها، و دروغهاى خامنهاى و رفسنجانى در نسبت دادن انفجار حرم امام رضا و قتل روحانيان مسيحى به آنها، جز رسوايى خود آخوندها نتيجهيى نداشت. «صنعت» مونتاژ و سرهم بندى جعليات تلويزيونى عليه ارتش آزادىبخش و شورا و مجاهدين و «هنر» تحريف و چسباندن صحنههاى ديدارهاى اعلام شده مسئولان مقاومت با مقامهاى دولت پيشين عراق به صحنههاى ساختگى و مصرف دروغهاى تكرارى درباره كشتار كردها و شيعيان عراق و رديف كردن اجيرشدگان اطلاعات آخوندى تحت عنوان اعضاى سابق مجاهدين يا شورا، نيز، چاره درماندگى و رسوايى رژيم قرون وسطايى نيست
مسعود رجوی:
ReplyDeleteدر مورد مجاهدين و مقاومت ايران به گواهى تاريخچه 30ساله در رژيم خمينى، ما تا فراسوى تيغ و طاقت، معكوس عمل كردهايم. آنچنان كه بسيارى اسناد و حقايق يا اسامى و آمارى كه منتشر شده، موجب پيگردهاى گوناگون و قيمتهاى سنگين و خونين شده است. همچنين برعهده گرفتهايم «رودرروى مردم ايران از جواديه تا نازىآباد و از كرانههاى ارس و خزر تا خليج فارس، درباره جزء به جزء، نكته به نكته، دينار به دينار و مو به موى هرآنچه در مبارزات چهل و دوساله انجام داده يا ندادهايم حساب پس بدهيم».
مسعود رجوی:
ReplyDeleteمنظورم اين نيست كه در كارنامه مجاهدين خطا و اشتباهى نيست، منظورم اين است كه مىتوانيم هر پروندهيى را از ابتدا تا انتهاى آن، روز به روز، برگ به برگ، مورد به مورد و بدون هر ملاحظهيى در معرض قضاوت مردم ايران و وجدانهاى بيدار و منصف قرار دهيم و نتيجه آن را هر چه باشد بىمحابا بپذيريم. بيم و باك در اين زمينهها متعلق به كسانيست كه درگذشته ريگى به كفش داشتهاند يا براى حال و آينده خود، كيسهيى دوختهاند. اگر كسى در گذشته و در آرمانى كه بهخاطر آن دهههاى متوالى طى طريق كرده است، ريگى به كفش نداشته و براى آينده هم كيسه طمع و جاه و مقام ندوخته، ديگر چه باك.
بنابراين فعلاً به ذكر همين نكته كه اميدوارم آن را بهخاطر بسپاريد بسنده مىكنم كه در مورد مجاهدين و ارتش آزادىبخش و مقاومت ايران، و سيلاب چركين ادعاها و اتهامات و شبهاتى كه رژيم و عوامل و همسويان و پشتيبانان آن نثارمان كردهاند، برعهده مى گيرم كه اگر عمرى باقى بود در برابر مردم ايران از ريز تا درشت را پاسخگو و روشنگر باشم. به همين خاطر در مورد هر فرد يا جريان يا موضوع يا اتهام و ادعايى كه خودتان نتوانيد جوابگو باشيد، تمامى اين قبيل موارد را به من ارجاع بدهيد. فقط نگذاريد كسى كه يك صدم يا يك هزارم يا يك ده هزارم و يك صدهزارم مجاهدين، بها و خونبهاى آزادى و رنج و شكنجه دموكراسى را نپرداخته است، براى ما ابوعطا و لغز دموكراتيك بخواند و به جاى درس گرفتن، به ما درس آزادى عقيده و بيان يا حقوق زنان بدهد!