Tuesday, September 28, 2010

آنان که باید از سرنوشت حسین درخشان درس عبرت بگیرند

در خبرها آمده بود که بالاخره قوه قضائیه ( آن هم بدون تشکیل دادگاه و طی روال عادی قضایی ) حکم حسین درخشان را که چند روزی بود تحت عنوان اعدام بر سر زبانها بود ، اعلام کرد و رسماً ایشان را به نوزده و نیم سال حبس محکوم کرد . بقول قدیمی ها به مرگ گرفتند تا همگان به تب راضی شوند . بدون قضاوت در مورد این حکم و اینکه چرا حسین درخشان سر از زندان اوین درآورد ، می خواستم نکته ای را یادآور شوم . حسین درخشان یا به عبارتی دیگر پدر وبلاگنویسی ایران ، زندگی پرفراز و نشیبی داشته و از لحاظ سیاسی هرگز سمت و سوی ثابت و مشخصی نداشته است . شاید بهترین تعبیر این است که حسین هرگز سیاسی نبوده است . پس از چند سال دوری از وطن و زندگی در کشور کانادا ، ناگهان قصد عزیمت به ایران می کند و در همان بدو ورود در فرودگاه به چنگ سربازان گمنام امام زمان می افتد و بر سرش آنچه امروز میشنویم می اید . به شهادت یکی از دوستان نزدیکش ( در مصاحبه با رادیو فردا ) با وعده همکاری و نامه مستقیم رحیم مشایی راضی می شود که به ایران بازگردد . این مقدمه را گفتم که بتوانم یک جمله بنویسم . و آن هم اینکه : این عاقبت همه کسانی است که به عمال حکومتی رژیم جمهوری اسلامی و دولت کودتایی دل می بندند و به انان اعتماد می کنند . در یک کلام : جمهوری اسلامی از صدر تا ذیل به هیچ عنوان قابل اعتماد نیست و نمی توان بر روی دیوارش یادگاری نوشت . به همین سادگی

Saturday, September 25, 2010

Friday, September 24, 2010

یعنی چی ؟ یعنی ما باید بنشینیم تا خانم مریم رجوی با سلام و صلوات بیایند و رئیس جمهور کشورمان شوند ؟

ابتدا عرض می کنم که بنده با ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق صد در صد مخالفم . برای آن هم دلیل دارم . در اینجا اما ، هدف من واکاوی و بررسی روش و منش سیاسی این سازمان نیست که نه در حوصله این نوشتار می گنجد و نه اساساً حرف تازه ای است . بسیاری نوشته اند و گفته اند و همگان هم دیده اند و خوانده اند . قضاوت با خودتان . ولی آنچه در اینجا می خواهم مورد اشاره قرار دهم انتقاد به ادعای ریاست جمهوری خانم مریم رجوی است . اگر ما می گوییم رئیس جمهور موسوی برای آن دلیل داریم . چه دلیلی بالاتر و متقن تر از انتخابات پارسال که جمهوری اسلامی را وادار کرد با انجام کودتای انتخاباتی و جنایتهای متعاقب آن خود را رسواترین دولت و رژیم حال حاضر دنیا معرفی کند و هیچ ابایی هم از این رسوایی نداشته باشد . در جریان تظاهرات طرفداران و هواداران سازمان مجاهدین خلق در نیویورک که بمناسبت حضور احمدی نژاد در نیویورک انجام پذیرفت ، شاهد بودیم که رنگ بنفش به تقلید از رنگ روسری مریم رجوی بعنوان رنگ اعتراضی در نظر گرفته شده بود و تابلوهایی با عنوان رئیس جمهور رجوی و شعار زنده باد رجوی و ویوا رجوی و چه و چه بیش از هر چیزی به چشم می خورد . پرسشی که برای من پیش آمده این است : این شعار رئیس جمهور رجوی یعنی چه ؟ یعنی ایشان رئیس جمهور چه کسانی هستند ؟ رئیس جمهور همین عده طرفدار سازمان یا رئیس جمهور ایران ؟ به چه اعتباری ایشان یا طرفدارانشان این ادعا را مطرح می کنند ؟ ایشان هرگز در ایران یک رأی هم نگرفته اند ، چگونه است که خود را رئیس جمهور قلمداد می کنند ؟ بفرض آنکه ایشان بخواهند در آینده ایران ، خود را کاندیدای ریاست جمهوری هم بکنند ، ولی تا زمانی که رأی اکثریت رأی دهندگان ایران را کسب نکرده اند حق ندارند چنین ادعایی بکنند . ایشان به هیچ عنوان رئیس جمهور ایران نیستند و رهبر یک گروه سیاسی هم نمیتواند هم ارز یک رئیس جمهور باشد . بنظر من این جماعت با این ادعای واهی نه تنها کمکی به داستان ریاست جمهوری و رؤیای خانم رجوی و همسرشان ( که نه من می دانم و نه هیچ کسی می داند که کجا هستند ) نمی کند بلکه یک واکنش منفی در مردم ایران بوجود می آورد که وجهه سازمان مجاهدین را بیش از پیش خدشه دار و تخریب می کند . بعید می دانم کسی در ایران باشد که اندیشه پویای آزادی طلبانه و ضد استبدادی داشته باشد و حاضر شود که این خانم لچک به سر از وسط ناکجا آباد بیاید و رئیس جمهور مملکت شود . توصیه می کنم راه عاقلانه تری پیش گیرند . مردم ایران باندازه کافی دیکتاتوری و بت پرستی دیده اند . با شعور مردم بیش از این بازی نکنید

Monday, September 20, 2010

پان فارسیسم زاده تخیلات تجزیه طلبانه است . ما پان فارسیست نداریم . ما ایرانی داریم

اگر چه این مطلب تا حدودی تکراری ممکن است بنظر برسد اما گفتن چند باره اش هم خالی از فایده نیست . آنانی که با ادعای واهی پان ترکیسم ( یعنی وابستگان دولت اجنبی ترکیه و نه آذربایجان ! چون ما در ایران ترک نداریم آذری داریم ) بر طبل جدایی آذربایجان قهرمان و تجزیه ایران می کوبند ، خود را در مقابل اراده ملی ایرانیان می بینند و سعی در گل آلود کردن آب و گرفتن ماهی مورد نظرشان دارند . اصطلاح پان فارسیسم بهیچ عنوان وجود خارجی و معنای عینی ندارد فقط حربه ای ست که وجود پدیده شوم وابستگی ، آن هم از نوع ترک آن را توجیه سازند. اینان باید بدانند که در مقابل همه ایرانی ها ایستاده اند و البته راه به جایی هم نمی برند . فریب خوردگان این جماعت نیز بزودی از نیت پلید هدایت کنندگان این جریان مطلع خواهند شد

در تعجبم از دوستانی که به لینکهای مربوط به الله اکبر امشب ، منفی لینک تکراری می دهند . مگر رسالت ما اطلاع رسانی نیست ؟

بگذارید از هزاران منبع صدای الله اکبر هم میهنان مان به گوش جهانیان برسد . بگذارید تمام فضای بالاترین را لینک های مربوط به الله اکبر امشب برای چند ساعت هم که شده اشغال کنند . از شما خواهش می کنم کمک کنید . کار شما هم کم از الله اکبر گفتن هم میهنان دلاورمان ندارد . دادن منفی تکراری از آن جمله کارهایی است که از بالاترینی ها بعید است . براستی اسباب تعجب است . همین

Saturday, September 18, 2010

مگر مردم ایران به حق خودشان رسیده اند که جنبش سبز از بین رفته باشد ؟

آنهایی خواسته یا ناخواسته و همزبان با کودتاچی ها و مزدوران دیکتاتوری ادعای از بین رفتن جنبش سبز را مطرح می کنند از یک واقعیت عینی غافلند و آن اینکه جنبش سبز یک روزه و یک ماهه و یک ساله بوجود نیامده است که کسی بتوان آن را از بین ببرد . جنبش سبز ، عصاره سالها مبارزه آزادیخواهانه و حق طلبانه مردم ایران است که ریشه چند ده ساله دارد . جنبش سبز ، فقط یک جنبش رنگی با اهداف کوتاه مدت نیست . جنبش سبز ، نماد جوانی و شور آزادیخواهی است و تا زمانی که مردم به تمامی حق و حقوق پایمال شده و هویت از دست رفته و اعتبار از دست رفته شان نرسند نه تنها از بین رفتنی نیست بلکه هر روز استوارتر و قویتر خواهد شد

Friday, September 17, 2010

آیا اوباما هرگز برای گدایی ویزا به در سفارت جمهوری اسلامی خواهد رفت ؟

در دنیا فقط دو نوع مدیریت وجود دارد . یکی از این مدیریت ها کاملاً شکست خورده و دیگر بدرد نمیخورد . آن یکی هم که ما باشیم خیلی با حالیم و کارمان درست است . برای همین ما و هیئت همراهمان هر سال به گدایی ویزا به درب سفارتخانه آن یکی می رویم . آنها هم به هر که دلشان بخواهد ویزا می دهند و دماغ بسیاری از این مدیرهای بینظیر میسوزد . راستی ، دماغ !!!!؟

Thursday, September 16, 2010

جهان خارج هنوز تعبیر دقیق و درستی از اسم سپاه پاسداران ندارد ! باید این اشتباه را اصلاح کنیم .

بعنوان یک ایرانی که تسلطی بر زبان انگلیسی و ترم ها و تعابیر سیاسی آن دارم ، هر بار که می بینم یا می شنوم که از سپاه پاسداران تحت عنوان :
The Revolutionary Guards
نام می برند حسرت می خورم که چرا ما نتوانسته ایم ترجمه درستی از نام سپاه - در جهت شفاف سازی هر چه بیشتر و بمنظور دادن شناخت دقیقتر از این پدیده شوم - به خارجی ها بدهیم . واقعیت این است که بر اساس رویه های موجود در علوم سیاسی ، معنای دقیق عبارت فوق " پاسداران انقلابی " است که با سپاه پاسداران انقلاب تفاوت دارد . پاسداران انقلابی یعنی جمعی که همزمان با وظیفه پاسداری از چیزی ، انقلابی هم هستند و این صفت انقلابی بودن تا حدودی جنبه مثبت هم دارد و نوعی دینامیسم و پویایی اندیشه را در بر می گیرد ، ضمن آنکه اساسا انقلابی بودن معمولاً ناشی از نوعی مخالفت با سیستم موجود نیز می تواند باشد که طبعاً غلط است . ملاحظه بفرمایید که ما چه تعبیر نادرست و ناصوابی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خارجی ها داده ایم .
واما ترجمه صحیحتر - البته به زعم بنده - این است :
The Guards of Islamic Revolution
معنای این عبارت دقیقاً همانی است که ما در زبان فارسی بکار می بریم . یعنی گروهی که وظیفه پاسداری از انقلابی که با پسوند اسلامی در سال 57 اتفاق افتاد را بعهده دارند . با استفاده ازاین معنای دقیقتر میتوانیم به همگان اعلام کنیم که اولاً این جماعت بهیچ عنوان ، خود ، انقلابی نیستند و ثانیاً وظیفه اینها نگهداری و حفظ پدیده ای است که سی و دو سال پیش در این مملکت اتفاق افتاد ، بقسمی که بهیچ عنوان هیچ تغییری در آن حادث نشود و همانی بماند که از ابتدا بوده است . بر اساس این تعبیر دقیقتر ، خارجی ها هم می فهمند که سپاه پاسداران بیشتر به مثابه یک گارد شخصی ، آنهم در حالی که چشم و گوششان را بسته و جلوی هر گونه تغییر و پویایی را گرفته اند عمل می کنند تا یک نیروی پویا و دارای اندیشه !

Wednesday, September 15, 2010

لاحول و لا قوة الا بالله یعنی یه گوشه آروم بشین و هر اتفاقی که افتاد صدات هم درنیاد

در باب فلسفه جبر و اختیار و بحث های جنجالی پیرامون آن زیاد شنیده ایم . تعریفی که قرآن و شرع از علم ( آگاهی ) و قدرت ( توانایی ) خدا به دست می دهد آنقدر بینهایت و مبهم است که راه را بر روی هر استدلالی می بندد تا جایی که خود معتقدین به آن را نیز در مباحثه های منطقی و مستدل آچمز و زمینگیر می کند ، بدین معنا که بهیچ عنوان نمیتوان هیچ موضوعی را که حداقل رگه هایی از منطق داشته باشد را بوسیله آن و بصورت کاملاً منطقی و عقل پسند توجیه یا رد کرد . نهایت استدلال مذهبیون همیشه این است : همینی که هست ! از همین جمله است آنچه در عنوان این نوشتار آورده ام : هیچ اتفاقی در هیچ کجای عالم و در هیچ زمانی نیست که رخ دهد و خارج از علم و قدرت خداوندی بوده و اساساً بدون اشاره سرانگشت ایشان انجام شده باشد . کمی به این جمله فکر کنید ، منتهایی دارد !؟ آیا اگر روزی روزگاری در 1400 سال پیش کسی پیدا شد - بفرض واقعیت داشتن - و با تکیه بر دانش محدود و آگاهی اندک خود و اطرافیانش و بدون آنکه اساساً بداند این جمله چه بار معنایی سنگینی بهمراه دارد ، یک همچو ادعایی بکند ، ما پس از این همه سال و با دیدن این همه پیشرفت و افزایش دانش و دانسته هایمان و درکی بمراتب دقیقتر از جهان و پیرامون آن ، باید همان ادعا را نشخوار و تکرار کنیم ؟ یعنی باید پذیرفت که نقش انسان و هر موجود دیگری در دایره اتفاقات و پدیده های عالم هستی معادل صفر مطلق است و نه یک ذره بیشتر از آن . پس هر اتفاقی افتاد ( جنگ ، جنایت ، سیل ، آتشفشان، کشتار ، خشکسالی ، بدبختی ، عقب ماندگی ، فلاکت ، احمدی نژاد زدگی و و ) آرام سر جایمان بنشینیم و صدایمان درنیاید و مطمئن باشم که سر رشته همه احوالات عالم در دست اوست . همین ... من این نکته گفتم ، نه از بابا پند و نصیحت که از باب باز شدن بحث ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

Tuesday, September 14, 2010

ببینید میزان بیسوادی و خرتوخری در رژیم جمهوری اسلامی تا چه پایه است




از سیستم جمهوری اسلامی و در زمان احمدی نژاد انتظاری بیش از این هم نباید داشت . میپرسید چرا !؟ عرض می کنم . به تصاویر بالا نگاهی بدقت بیاندازید ... نسخه فارسی و انگلیسی ( راستی انگلیسی چرا ؟ ) نامه "فوری" شورای نگهبان به کلیه نمایندگی های ایران در خارج از کشور مبنی بر لزوم خودداری از انجام هر گونه مصاحبه در خصوص نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری ، که امروز توسط دیپلمات اخیراً مستعفی رژیم منتشر شده است ، را می بینید . بدون اینکه بخواهم در مورد اصالت این مدارک هیچ شکی بکنم ، نظر شما را به دو نکته جلب می کنم : یک - در نسخه فارسی ، تاریخ رؤیت و پاراف نامه - احتمالاً توسط شخص سفیر - و توزیع آن مابین همکاران داخل سفارتخانه ، 26 خرداد ماه ، یعنی درست چهار روز بعد از تاریخ نامه بسیار فوری است . در داخل یک سیستم اداری که با حداقل استانداردهای لازم آشنا باشد ، این یعنی فاجعه . نامه فوری را چهار روز بعد میبینند و توزیع می کنند که البته از سیستم بی برنامه و احمقانه دولت احمدی نژاد و آدمهای بیسواد او بعید هم نیست . دو - در نسخه انگلیسی نامه ( که اصلاً نمیدانم چرا اصلاً به زبان انگلیسی نوشته و صادر گردیده است - خدا می داند ) بجای کلمه
Confirmation
بمعنای " تأیید " نوشته شده است
Conformation
که معنی آن برابری و همسانی و یکنواختی است که کاملاً در این نامه نامربوط است و بیسوادی نویسنده نامه را به بهترین وجهی نشان می دهد که البته این نیز در داخل مجموعه وابسته به سید علی و جنتی ، نه تنها بعید نیست بلکه بسیار هم برازنده و مناسب است

جمهوری اسلامی یک جاسوسه بسیار خطرناک آمریکایی را که قصد داشت بوسیله پول تو جیبی خودش یک تنه رژیم را ساقط کند ، آزاد کرد

بیش از یک سال آزگار است بر طبل رسوایی خود میکوبند . هر بار که صحبت سه آمریکایی به میان آمد گفتند این ها جواسیس ارسالی از ناحیه شیطان بزرگ بوده اند و اسنادش هم موجود است . حال بنظرم می آید که 500 میلیون هم مالیده شد و یکی از از این سه جاسوس محترم آزاد و احتمالاً تا ساعاتی دیگر در کمال عزت و احترام و به بهمراه بردن مقادیری کادو و سوغاتی ایرانی خاک کشور عزیزمان را ترک خواهد کرد تا یک بار دیگر همه دنیا به ریش مان - ریش ما که نه ! ریش آقا - بخندد . بخصوص به ریش سربازان گمنام و بدنام امام زمان که مهارتشان چشم همه جهانیان را از زور حسودی ازحدقه درآورده و لازم شده که همه شان مقادیر معتنا بهی ترشی میل کنند که چشم نخورند . این رسوایی تازه را هم بگذارید در ردیف رسوایی داستان شهرام جان امیری ... ما منتظر موارد بعدی هم می مانیم

Monday, September 13, 2010

توصیه به دیپلمات های سبز ایرانی : تک تک فایده نداره ! هماهنگ کنید همه با هم استعفا بدید

استعفای همزمان 10 تا 15 نفر و یا بیشتر از دیپلمات ها یا مسئولین سفارتخانه های جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف آنچنان ضربه محکمی به پیکره رژیم و آبروی نداشته اش خواهد زد که معادل یک راهپیمایی ملیونی در تهران بازتاب خواهد داشت . به همه هم میهنان آزاده ام در سفارتخانه های رژیم توصیه می کنم که در یک اقدام هماهنگ و همزمان ، در یک روز مشخص از بدنه جمهوری اسلامی جدا شده و به جنبش سبز ازادیخواهی و ایران فردا ملحق شوند و مطمئن باشند که حرکتشان نقطه عطف دیگری در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ایرانیان خواهد شد

Sunday, September 12, 2010

آیا بشر میتواند کاری انجام بدهد که از قبل توسط خداوند دانای آگاه دانسته نشده و پیش بینی نشده باشد ؟

در بحث فلسفه جبر و اختیار به این پرسش ساده رسیدم : آیا بشر میتواند کاری انجام بدهد که از قبل توسط خداوند دانای آگاه دانسته نشده و پیش بینی نشده باشد ؟ اگر نه ، یعنی دانایی خداوند زیر سوال برده میشود و اگر آری ، پس اختیار و قدرت تصمیم گیری بشر از بین می رود . به همین سادگی . البته من هنوز پاسخ را نمی دانم

Wednesday, September 8, 2010

خبر هفته آینده رسانه ها : در اعتراض به سوزاندن قرآن در کلیسایی در آمریکا، دهها تن از مسلمانان کشورهای اسلامی در تظاهرات اعتراضی زیر دست و پا له شدند

ظاهر این خبر به شوخی می ماند ... اما به هیچ عنوان شوخی نیست . جدی می گویم . یادتان هست ؟ بعد از انتشار کاریکاتورهای شخصیت های اسلام در هفته نامه دانمارکی چه اتفاقی افتاد ؟ این بار هم عیناً شاهد تکرار این ماجرا خواهیم بود . انگار این دور باطل تندروی را پایانی نیست . هم سوزاندن قرآن احمقانه است هم آنچه در پی این عمل غیر متمدنانه و در اعتراض به آن انجام خواهد شد و شاهدش خواهیم بود . بیایید همه با هم امیدوار باشیم که هرگز این اتفاق نیفتد . جهان به آرامش نیاز دارد

Saturday, September 4, 2010

در میان همه ی دانشمندان ایرانی، محمد بن زکریای رازی را از همه بیشتر عزیز می دارم

آن هم فقط و فقط بخاطر خدمتی که به علم پزشکی و جامعه بشری کرد . خدایش بیامرزاد و روحش را غریق رحمت خود کناد