Thursday, January 31, 2013

انتخابات آزاد که همواره کابوس خامنه ای بوده و هست اتفاقاً همان چیزی است که دوای واقعی درد این مملکت است !

انتخابات آزاد - آن هم با تعریف استاندارد و بین المللی آن - اصول و ضوابط خود را دارد . این آزادی در واقع ناظر به هر سه مرحله قبل، هنگام و بعد از انتخابات می شود چه برای رأی دهندگان و چه برای کاندیداها . لابد در هر کشوری هم کاملاً واضح و مبرهن است که چارچوب و ضوابط برگزاری انتخابات نیز در قالب قانون اساسی و قانون انتخابات مشخص می شود که بالمآل به تأیید مردم همان کشور نیز رسیده است و اگر نقصی در آن مشاهده شود و لازم آید که بنا به تغییر احوالات زمانه یا تغییرات جمعیتی موجب بازنگری قرار گیرد ، توسط نمایندگان قانونی مردم اصلاح و با تأیید می رسد. الغرض، آنچه تاکنون در کشور ما به اسم انتخابات برگزار شده است بیش از یک کاریکاتور موهن از انتخابات نبوده است چرا که هم در زمینه کاندیداتوری و هم در اجرای انتخابات و هم در اعلام نتایج همواره دخل و تصرف شده و نهایتاً مکنونات قلبی و امیال سیاسی جمع قلیلی از حاکمان که در اصل همان کسانی هستند که از انتخابات آزاد بیش از هر چیز دیگر هراس دارند، در آن اعمال شده است . مردم عادی کوچه و خیابان نیز که کمترین آگاهی از مقوله حق شهروندی ندارند و بیشتر به دنبال معیشت هستند و در این راه بسیار اتفاق افتاده است که بدون آنکه بدانند چه می کنند می روند و به کسی رأی می دهند تا مهری بر شناسنامه شان نقش بندد که خود این مقوله نیز در جای خود باید حتمن تحت بررسی و تحلیل جامعه شناختی قرار گیرد و رفتار شناسان اجتماعی دلایل متعدد این نقیصه و درد اجتماعی را مشخص وکرده و به اطلاع عموم برسانند . در این میان گاهی هم که همین مردم بنا به اجبار زمانه مجبور شده اند برای دهن کجی به رهبری نظام هم که شده بروند و به کسی رأی بدهند و او را به مقامی برسانند، آن فرد یا بسیار بی بته از آب در می آید یا محدودیت های قانونی آنچنان دست و پای او را می بندند که از نفس کشیدن هم باز می ماند. حال اگر واقعاً روزی فرا رسد که یک انتخابات آزاد به معنای واقعی کلمه و منطبق بر استانداردهای جهانی و قطعنامه حقوق بشر در این کشور استبداد زده برگزار گردد و فرصت ها به تناسب و عادلانه در اختیار همه قرار گیرد که بر طبل تبلیغات بکوبند و روش و منش سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و ... خود را به اطلاع همگان برسانند و دیگران را نقد کنند و اجازه نقد هم به دیگران بدهند، چه باک که همگان بیایند و پوست خود را بکنند و در مقابل مردم، برهنه بایستند و خود را عرضه کنند ؟ چرا باید وحشت داشته باشیم از این که این گروه سیاسی یا آن تشکل مذهبی یا انجمن صنفی یا ... آنهم با تابلوی مشخص و با ارائه اساسنامه و مانیفست انتخاباتی در انتخابات شرکت کنند و نماینده و کاندیدا معرفی کنند و سعی در جلب رأی مردم دشاته باشند ؟ مگر دموکراسی همین نیست ؟ مگر آزادی بیان به همین معنا نیست ؟ مجاهد بیاید، چپی بیاید، مذهبی بیاید، سلطنت طلب و مشروطه خواه بیاید، طرفدار حکومت اسلامی و هر کسی که به حق مردم و انتخاب شان پایبند است هم بیاید و بدون هراس از داغ و درفش به تبلیغ خود بپردازد و تبعیضی هم در کار نباشد تا این مردم بتوانند بدقت همه را زیر نظر گرفته و نهایتاً بهترین را که فکر می کنند می توانند زمام امور کشورشان را به او بدهند انتخاب کنند و مملکت به حالت عادی خود برگزدد و اراده مردم در قالب حکومت شکل پیدا کند. مگر نه اینکه صاحبان اصلی مملکت همین مردم هستند ؟ اینجاست که کسی با مشخصات ولی فقیه مطلق العنان مسئولیت ناپذیر سر و کله اش پیدا می شود می فهمد که انتخابات آزاد همواره با دیکتاتوری در جنگ بوده و حضور آن را حتا در قالب یک گفتمان سیاسی نیز بر نمیتابد. او بیش از هر کس دیگر می داند که حکم انتخابات آزاد و ولایت مطلقه فقیه همان حکم جن و بسم الله است