دردمندانه باید اعتراف کنیم که اگر میزان و معیار انقلاب و جنبش ، حرکتی است که در تونس و مصر و لیبی و این روزهای سوریه گذشت و می گذرد، ما ایرانی ها کلاً باید بریم جلو بوق بزنیم ! همه هم و غم مان را در موسوی و کروبی خلاصه کرده ایم و انگار هیچ درد دیگری نداریم ... هیچ دو نفرمان با هم توافق ندارند و دائم دارند توی سر همدیگر می زنند ... وقتی پای دلار و ارز و این حرفها می شود تمام هوش و حواسمان به آن سمت می رود و اجازه می دهیم براحتی بازیچه مان کنند و مانند عروسک خیمه شب بازی به جان هم بیندازندمان ... رهبران مان به فکر چیزی بالاتر از اجرای بدون تنازل قانون اساسی نیستند و وقتی بر اساس همان قانون اساسی و اصل ولایت فقیه آن ، توسط نیروهای منتسب به ولی فقیه حصر و حبس می شوند ، اعتراض می کنیم . اشکال از کجاست ؟ راحت طلبی ما یا قدرتمندی دشمنان مان ؟ اینکه حتا نتوانیم یک شب را بیرون از خانه به صبح برسانیم باید اجازه دهیم و صب کنیم نسل بعدی مان بیاید و کاری بکند . تمام رستوران های تهران که انگار تنها شهر ایران است و قرار است به تنهایی انقلاب کند و رژیم را سرنگون سازد! برای شب ولینتاین رزرو شده است آنوقت ما مانده ایم که به فکر 25 بهمن باشیم یا به فکر عشقمان و روز عشاق ... به هر حال هر چه هست فعلاً باید بنشینیم و تحولات منطقه را نظاره کنیم و دست به دعا باشیم تا مگر سیاست های احمقانه رژیم و تهدیداتی که هر روز بیش از روز قبل دارد منافع سیاسی و اقتصادی خارجیان را مورد هدف قرار می دهد ، به جایی برسد تا از روی محبت بیایند و به کشورمان حمله کنند و از قبل این جنگ بتوانیم رژیم را عوض کنیم ... واقعیت تلخ آن است که از درون هیچ جنگی نمی توان به آزادی و دموکراسی دست یافت و واقعاً باید آقای خامنه ای گفت : آ سید علی ! آسوده بخواب تا 25 بهمن سال آینده ... ما رفتیم تا ولنتاین بعد
No comments:
Post a Comment