طرف می خواد از ترسش دربره ، از نمایندگی مجلس استعفا میده چون نمیخواد غیبتش خیلی تابلو باشه ... سعید مرتضوی جلو چشاشه

برای یک لحظه خودتون رو بزارید جای روح الله حسینیان یا همون خسرو خوبان
طی 10-12 سال اخیر اینهمه آبروریزی کردید
اینهمه تهدید به قتل و کشتار کردید
اینهمه از خودتون برای رهبر مایه گذاشتید
اینهمه لاطائلات سر هم کردید
اینهمه با مردم و خواست مردم - آنهم فقط بخاطر رهبر - درافتادید
حالا یهو چشم باز می کنید می بینید ورق برگشته ! هر آن ممکنه رهبر بخواد نور چشمی تمام این چند سال خودشو بخاطر فرار از مجازات و مسئولیت دراز کنه ... سعید مرتضوی رو می گم
خوب ، شما هم که همه این کارها رو واسه خاطر خدا نکردید ... همه رقم بهتون ماسیده ... بقول معروف گربه در راه رضای خدا که موش نمی گیره
از طرفی هم می شنوید که یکی از دیپلماتهای رژیم توی نروژ استعفا داده و دیگه هم برنمی گرده
زمزمه های مشابه اینجا و آنجا به گوشتون می خوره
خلاصه : همه این چیزا رو می بینید و می شنوید و تحلیل می کنید
ضمناٌ نمی خواهید این وسط مال و اموال و ذخیره و کوفت و زهرماری که همه این سالها جمع کردید تبدیل به ارثیه بشه و بقیه بخورن و شما کیفشو نبری
حالا شما باشی چیکار میکنی ؟
الفرار ، اونم بی سر و صدا ... یه بعانه جور می کنید و از نمایندگی رهبر در مجلس استعفا می کنید و د برو که رفتیم
همین